امر اخلاقی کانتی!
کانت نسبت به طبیعت و ذات آدمیبدبین بود و باور داشت که انسان با توجه به طبیعتش مستعد فساد است همان که این روزها و شاید هم همه روزها زیاد در باره اش حرف زده میشود که پر بیراه نیست .
لذا همین جنبه از ذات بشراز دید کانت بود که باعث شد چیزی را صورت بندی کند که رسالت زندگی او شد یعنی میل به جایگزینی اقتدار مذهب با اقتدار امر مطلق یا خرد انسانی.
به همین دلیل کانت در جهت پیشبرد اهداف اخلاقی زیستن به نتیجهای رسید که هنوز به خاطرش معروف است و آن امر مطلق یا بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق است که مشهور به اخلاق کانتی ست.
و این نتیجه عمری مشاهده و تجربه و رنج برای ساختن جهانی بود که بتواند فضای بهتری برای زندگی به مفهوم طبیعی آن فراهم کند هرچند کانت مثل هر امر بشری به مراد مطلوب نرسید اما سنگ بنایی شد که زندگی اندکی قابل تحمل تر شود و در اخر چنانکه همه میدانند او چراغ بر افروخته عصر روشنگری بود،بعلاوه اندیشه اش در باره امر مطلق را در وجه سیاسی آن نیز تعمیم داد یعنی در این خصوص به این باور رسید که هدف اصلی دولتها باید اطمینان از آزادی و انتخاب شهروندان باشد .
کانت اعتقاد داشت وقتی آزاد هستیم که منطبق با بهترین وجه طبیعت خود عمل کنیم اما زمانیکه تحت سلطه هیجانات خود و دیگران باشیم بردهای بیش نیستیم همانکه امروز هم بعد از دویست سال در دنیای پر آشوب و پسامدرنیسم قرن بیست و یک و عبور از گذرگاههای پیچ در پیچ تاریخی، بشریت کماکان درگیر ناملایمات و بی سرانجامیآن امر اخلاقی ست که آرزوی کانت بودیعنی آزادی و حقوق بشر!
از دفتر یادداشتها ع-بهار
سروده تا صحرای عزلت دل
منتظرم تا ابرهای رقصنده
کولیهای بی محابای آسمان
جلگهها را
از شوق تنفسی عمیق بشورانند
این قطرههای باران
چشمان گریان
عمری آرزوهای من بودند
که میبارند و میبارند
تا دشتهای سبز
به سمت خشکترین
بیابانها بشتابند
ومادیانها ی مست و بی باک
در انبوه رویایی چمن زارها بخرامند
نی لبکی از رویش نیزار بروید
چوپانی نی نوازی کند
تا صحرای عزلت دل
ماهشهر پاییز 1369 علی ربیعی(ع- بهار)